فاطمه جونفاطمه جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

قشنگترین هدیه خدا

ما اومدیم

1392/1/16 23:16
نویسنده : عمه مناء
647 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام

خوووووووب عید همه مبارک

از مسافرت بگم با فاطمه

ما ساعت 6 حرکت کردیم  فاطمه خیلی خوب و آروم بود اصلنم اذیت نکرد

ولی..............

آخرش انقدر گریه کردی که نگوووووووووووو

بالاخره شب رسیدیم خرمشهر

روز عروسیم خوب بودی ولی تو عروسی یکم گریه میکردی فکر کنم مال صدا بود

بعد از عروسی یه روزش با تو و مامانت رفتیم بیرون ولی آخرش کلافه شدی خیلی گریه کردی

7 بلیط داشتین واسه رشت با هواپیما ...مامانت میگه هواپیما رو گذاشتی رو سرت

 شما رفتین رشت ما هم 9 حرکت کردیم برگشتیم شما هم صبح 12 حرکت کردید ظهر اینجا بودین

13 بدرم رفتیم باغ خیلی خیلی خوش گذشت توام بچه خوبی بودی اصلنم گریه نکردی

الانم که دارم مینویسم خونه عمه مریمی

فعلا واسه امروز بــــــــــــــــــــــــــــــابایبای بای

 

 

 

 

 

اینم یه عکس خوشکل از دختر پسر عمم الناز خانوم ...

 

 

 

 

 

 

 

سیزده بدر.......

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

رویا مامان باران
16 فروردین 92 23:46
چه عمه خوبی!
عزیزم لینکتون کردم


با افتخار لینک شدید
معصوم/مامان جان جان فاطمه
17 فروردین 92 0:16
واي چه دخمل نازي،عكسش رو نگاه چه لمي هم داده الهي هميشه خوش باشي
مامان آرسام
21 فروردین 92 16:50
سلام جه دخمل نازی با افتخار و بدون اجازه لینکتون کردم