فاطمه جونفاطمه جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

قشنگترین هدیه خدا

فاطمه 2ماهه شد

سلام فاطمه جووووووووون امروز میدونی چه روزیه؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز 5 اسفند 91 امروز تو 2 ماهت شد عزیزم بزرگ شدی ... خوشکل شدی ... امروز واکسن زدی یه دونه واکسن خوراکی فلج اطفال بود...یه واکسن تو پات زدی هپاتیت ب... یه واکسن دیگه ام سه گانه دیفتری .کزاز .سیاه سرفه بود که تو پات زدن واست انقدر گریه کردیــــــــــــــــــــــــــ که نگو ولی اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره... وزنت اولی که به دنیا اومدی 2 کیلو و 770 و قدت 49 وقتی 1 ماهت بود وزنت 4 کیلو بود و قدت 52 امروزم وزنت 4 کیلو 700 بود و قدت 54 هر روز داری تپلتر میشی تا عروسیه عمه مریم همینجور تپل شو تا لباسا قشنگ اندازت بشه... عزیزم 2 ماهگیت مبارکـــــــــــــ...
5 اسفند 1391

دیره ولی اومدم

سلام سلام سلام 1 ماه و خورده ای از اومدن فاطمه کوچولو میگذره من امتحان داشتم و نتونستم بیام... ولی.........................................اومدم ... تو این 1 ماه و خورده ای اتفاقای زیادی افتاد فاطمه زردی گرفتی ولی خوب زردیت زیاد نبود و زود خوب شدی ماشالله هزار ماشالله از همون اول سفته سفت بودی خوب اولین روز که اومدی خونه مامان جونتم (مامانه مامانت)از رشت اومد خلاصه که هممون کلی خوشحال بودیم همینجور روزا گذشتو تو بزرگتر میشی ما هم تو این 1 ماه درگیر امتحانا بودیم تا الان که امتحانا تموم شدو منم تونستم بیام واست بنویسم از این به بعدم قول میدم هروقت تونستم زود زود آپ کنم عکساتو میزارم ...
14 بهمن 1391

بالاخره اومدی پرنسس

سلام من به غنچه ای که صبحدم به خنده باز میشود... سلام پرنسسم تو دیروز ٩١.١٠.٥ ساعت ٧ غروب به دنیا اومدی تو بیمارستان نیمه شعبان ساری ما کلی ذوق داشتیم من و مینا پا شدیم رفتیم بیمارستان برای دیدن روی گل ماهت قرار بود مامانت طبیعی زایمان کنه ولی چون درد نداشت ٣ زریانش کردن الهـــــــــــــــــــــــــــی خیلی درد داشت زن داداش گلم ولی ... عوضش توئه نازو واسمون آورد وای خدایا شکرت انقده ذوق مرگ شدیم که کلی بیمارستانو گذاشتیم رو سرمون باباتو نگو که کلی ذوق داشت ... مامان جون و عمه بزرگتم که از صبح اونجا بودن که تو بیای ولی خوب انقدر مامانتو اذیت کردن آخرشم طبیعی نشد پدر جونو عمو جونتم اومدن دیدنت همه دوست...
6 دی 1391

منتظریم

سلام پرنسسم... میدونستی فردا به این دنیا میای؟؟؟ عزیزم... یعنی من عمه میشم؟؟؟ الهی فدات بشم انقده ذوق داریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم که نگو دکتر به مامانت گفت باید انقد راه بره تا فردا اذیت نشی الهی قربون مامانت برم که میخواد تو رو واسمون بیاره عکس گرفتم از اتاقت تا هر وقت بزرگ شدی ببینی چه قــــــــــــــــــــــــــــــــد همه دوستت دارن راستی قرار بود تخت و کمدت کیتی باشه ولی انقدر که نجاره بد قولی کرد مجبور شدن آماده بخرن که خیلیم نازه برو ادامه مطلب..................................             ...
4 دی 1391

هفته ی دیگه به دنیا میای

سلام عزیزم...امروز 91.9.28....فاطمه ی ما هفته ی دیگه به دنیا میاد...الان تو 38 هفته س ...راستی میگن تا آخر این هفته دنیا تموم میشه...ما که باور نمیکنیم و روز شماری میکنیم تا فاطمه بیادو ما ببینیمیش...عزیزم هممون مشتاقیم ببینیمت... واست یه خیلی وسیله خریدیم ......تخت و کمدتو که خریدن عکس میگیرم از همشون و میزارم تا بزرگ شدی ببینی چقدر عزیزی... 
28 آذر 1391

من اومدم

سلام گل عمه ببخشید دیر میام الهی قربونت برم یعنی تو تا ٣ ماهه دیگه میای؟؟؟؟؟ راستی دیدین گفتم دختره؟ فاطمه ی گلم عمه قربونت بره کی میای صورت ماهتو ببینیم شکم مامانتو همش چنگ میزنی(شوخی) شکم مامانت همش خط خط شده یه ذره هم اومده جلو خدا رو شکر مامانت زیاد چاق نشد مطمئن باش ازش عکس میگیرم که بعداً بزرگ شدی ببینیش من خودم تکون خوردنتو دیدم نمیدونی چه ذوقی میکنیم وقتی دستمونو میزاریم رو شکم مامانت و تو تکون میخوری وقتی بابا جواد دست میزاره تو بیشتر تکون میخوری مامانت میگه تا دستشو میزاره تکونات بیشتر میشه مامانت سر تو همه ی میوه ها رو خور...
29 مهر 1391

91.5.21

سلام گلم سلام عزیزم مامانت رفته بود دکتر دکتر بهش گفت باید یه عمل کوچیک بکنه خدارو شکر عمل کرد و همه چی خوب بود راستی عزیزم چون مامانت میترسید تو اتاق عمل واسه اولین بار تکون خوردی 91.5.11 وقتی شنیدم خیلی خوشحال شدم خیلی دوس دارم تکون خوردنتو ببینو ولی خوب هنوز زوده وقتی که مامانی گرسنس تکون میخوری مامانت نمیتونه زیاد غذا بخوره ولی خوب باید بخوره این روزا یکم لاغر شده مخصوصا صورتش فقط مامانت میتونه حست کنه خیلی دوستت داریم عزیزم   ...
21 مرداد 1391